ماچا: همزدن یا هم نزدن، مسئله این است!
کف ماچا هنوز کامل ننشسته بود که انگشتم حس کرد بوی علف نم خورده. صدا نداشت، فقط یک سکوت سبز، لای فنجان و فکر. اولین جرعه، مثل تقلب توی امتحان چشایی بود—زبانم دنبال قند گمشده میگشت، دلم اما داشت چیزی کشف میکرد که نمیخواست توضیح بدهد. شاید ماچا، همیشه یک راز وسط کف است. یا…

